loading...

عصفور

بازدید : 1
يکشنبه 13 بهمن 1403 زمان : 22:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

عصفور

در این بیست و چند سال، کمترین چیزی که دیده‌ام صبح است؛ اول صبح. اغلب این ساعات را خواب بوده‌ام. ساعاتی که همه چیز سکوتی مخملی دارد. از پنجره جز شبه کاج حیاط همسایه و عمق تاریکی و سکوت چیزی معلوم نیست و گهگاه از دور صدای کلاغی یا گذشتن ماشینی.

چه ابهتی دارد این بخش از روز یا شاید شب، برای خودش، ابهت لحظات پیش از شروع، لحظات تنفس صبح، لحظات نزدیک به بیداری... چه اشتیاقی در دلم هست برای اینکه این ساعات را مکرر ببینم، آیا می‌بینم؟

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 42
  • بازدید سال : 140
  • بازدید کلی : 4473
  • کدهای اختصاصی